از علی کریمی و وریا غفوری تا رد استعفای ظریف و مقایسه سیاست ورزی ایرانی و کانادایی
چندی قبل یکی از خبرنگاران آمریکایی از جاستین ترودو نخست وزیر کانادا سوال کرد:
"شما قبلا گفتهاید یکی از بزرگترین درسهایی که پدرم پیر ترودو (نخست وزیر فقید و اسبق کانادا) به من داد آن بود که به مردم اعتماد کن.
آیا شما به ترامپ اعتماد میکنید تا زیر قولهایش نزند و از پیمانهایش خارج نشود؟"
وی پاسخ داد:
"پدرم به من آموخت که به کاناداییها اعتماد کنم."
در روزهای اخیر شاهد بحثهایی بین دو فوتبالیست سرشناس کشورمان، وزیر محترم امورخارجه و کاربران فضای مجازی در خصوص فشارهای وارده بر معیشت مردم به ویژه پس از تحریمهای اخیر بودیم.
این صحبتها ادامه داشت که ناگهان خبر استعفای آقای ظریف و سپس رد آن رسید.
شاید الان وقت مناسبی باشد تا به مرور بخشی از سیاست خارجیمان از زمان روی کارآمدن آقای ترامپ و تحریمهای ظالمانه آمریکاییها که موجب فشار اقتصادی سهمگینی بر توده مردم شده بپردازیم و از خود سوال کنیم آیا نحوه تعامل ما صحیح بوده؟
آیا اگر سایر کشورها به جای ما بودند آنها نیز برای مقابله با زورگوییهای جمهوری خواهان آمریکایی همین رویکرد را پیش میگرفتند؟
چند ماه قبل از فرصت مطالعاتی یکساله از کشور کانادا بازگشتم.
شاید بتوانم ادعا کنم که در این یکسال بیشترین خبری که توسط رسانههای کانادایی تحت پوشش قرار میگرفت موضوع North American Free Trade Agreement یا (NAFTA) بود.
نفتا NAFTA که هم اکنون بزرگترین منطقه تجارت آزاد در دنیا را ایجاد کرده پیمانی است که حدود 25 سال قبل بین سه کشور آمریکای شمالی یعنی کانادا، آمریکا و مکزیک منعقد شد.
مطابق این پیمان تمام محدودیتهای تجاری و سرمایهگذاری بین این سه کشور برداشته شده و هیچ گونه تعرفهای بر صادرات و واردات فیمابین تعلق نخواهد گرفت.
یکی از شعارهای تبلیغاتی ترامپ در دوران کاندیداتوری ریاست جمهوری لغو و یا اصلاح نفتا بود.
به همین دلیل بلافاصله پس از انتخاب وی، کاناداییها تمایل خود را برای مذاکره بر سر نفتا اعلام کردند.
پس از آغاز مذاکرات، آمریکاییها به صورت یکجانبه مالیاتهایی را بر برخی کالاهای صادره از کانادا اعمال کردند.
متقابلا نیز کاناداییها تعرفههایی برای برخی کالاهای آمریکایی در نظر گرفتند و تنش بین دو کشور بالا گرفت.
نزدیک به دو سال مذاکرات با حملات تند گاه و بیگاه ترامپ ادامه داشت اما کاناداییها اجازه نمیدادند که طرف آمریکایی از پیمان خارج شود تا آنکه ترامپ مهلتی را برای پایان مذاکرات مشخص کرده و در نهایت یک روز قبل از پایان مهلت مقرر، "نفتای دو" به تصویب رسید.
چند هفته قبل خبرنگاری از خانم فریلند وزیر امور خارجه کانادا سوال کرد بزرگترین امتیازی که کانادا از این مذاکرات به دست آورده چه بود؟
وی پاسخ داد ما امتیاز نگرفتیم بلکه مصالحه کردیم.
وی ضمن آنکه اقدامات آمریکا در وضع مالیاتهای جدید را غیر قانونی و نا امید کننده خواند توضیح داد که چگونه در حین اصلاح پیمان، از شر برخی از مفاد دردسر آفرین معاهده قبلی خلاص شدهاند.
چند روز قبل آقای ظریف در پاسخ به این پرسش که صادرات نفت ایران از 2.5 میلیون بشکه در روز به بیش از یک میلیون کاهش یافته و آیا این در درازمدت کافی است گفت:
"خیر، این کافی نیست و کمتر از میزانی است که ما در دوران تحریمهای سازمان ملل متحد و قبل از توافق اتمی میفروختیم.
اما حالا ایالات متحده با همه قدرت فشار ایجاد میکند و همه در برابر این فشارها سر خم میکنند."
همچنین وی در سخنرانی دیگری گفت:
"ما وظیفه داریم به عنوان دولت جمهوری اسلامی این مردم را که بزرگترین عامل قدرت ما هستند آنها را تقویت و حراست کنیم، برای آنها بهترینها را ایجاد کنیم و از هرگونه فشاری بر مردم جلوگیری کنیم و تلاش کنیم که با داشتن روابط خوب زمینهها را برای گسترش این مردم فراهم کنیم."
جالب توجه است اگر بگویم عموم مردم کانادا در طی دو سال اخیر فقط شاهد این تنشهای سیاسی بوده و تصمیمات طرفین درگیر، فشاری بر مردم ایجاد نکرده است.
اما از آغاز دور جدید تحریمها چه بر سر ما آمده است؟
واحد پولی ما به شدت کم ارزش شده، تورم به شدت افزایش یافته، شاهد رشد انواع آسیبهای اجتماعی هستیم و...
علاوه بر همه اینها چشم انداز روشنی از برنامههای مسئولین برای مقابله با تحریمها و کاهش عوارض آن در دست نیست.
اخیرا یکی از مسئولان سازمان بهزیستی اعلام کرد که 12 هزار کودک کار در کشور وجود دارد. باور میکنید اگر بگویم در طی یکسالی که کانادا بودم و چند شهر مختلف آن را دیدم حتی یک کودک کار ندیدم؟
اگرچه روابط 40 سال اخیر ایران و آمریکا با روابط کانادا و آمریکا تفاوت بسیار دارد و ضمن قبول آنکه آقای ظریف بهترین گزینه موجود برای تصدی وزارت امور خارجه هستند، مرور تجارب سایر کشورها را مفید میدانم.
به طور خلاصه، لغو برجام و نفتا دو مورد از شعارهای انتخاباتی آقای ترامپ در سال 2016 بود اما مقایسه آنچه که بر سر این پیمانهای بین المللی و مردم این دو کشور آمد شاید بتواند تفاوت دیپلماسی ایرانی و کانادایی را به خوبی نشان دهد.
چندی قبل جاستین ترودو در پاسخ به ترامپ گفت:
"ما کشوری ثروتمند، تاثیرگذار و با استانداردهای جهانی هستیم اما از طرف دیگر 35 میلیون جمعیت داشته و در مجاورت کشوری با 10 برابر جمعیت خود و تنها ابرقدرت جهان زندگی میکنیم.
پدر من، نخست وزیر Pierre پیر ترودو، یکبار (اشاره به پنجاه سال قبل) این موضوع را با خوابیدن یک موش در کنار یک فیل مقایسه کرد.
اگرچه شما دوستان آمریکایی من ممکن است فیل باشید اما کانادا دیگر mouse موش نیست بلکه بیشتر شبیه moose گوزن آمریکای شمالی است.
قدرتمند، صلح دوست اما به غایت سنگین وزن."
- ۹۷/۱۲/۱۰