چند سوال از وزیر محترم آموزش و پرورش درباره ایمنی مدارس
«یادداشتهایی از تورنتو» تجربههایی از زندگی یک پزشک ایرانی است که عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران است و از خاطراتش در دوره فرصت مطالعاتی از شهر تورنتوی کانادا مینویسد.
شاید تعجب کنید ولی یکی از سنگینترین جرایم رانندگی در تورنتو بیتوجهی به سرویس مدارس در زمان پیاده و سوار کردن بچههاست مبلغ جریمه:
بار اول: 400 تا 600 دلار (کانادا) و شش نمره منفی
در صورت تکرار: 1000 تا 4000 دلار، شش نمره منفی و احتمال شش ماه زندانی
تمامی وسایط نقلیه در این زمانها موظف به توقف و رعایت فاصله ایمن با اتوبوسها در هر دو جهت خیابان هستند (به جز خیابانهای خیلی عریض که معمولا سرویسها نیز در آنها توقفی ندارند) و بدین ترتیب، بعضی از اوقات قطاری از خودروهای صف کشیده را ملاحظه میکنید که در ترافیک به وجود آمده از سرویسهای مدارس به انتظار آنها ایستادهاند.
اما چرا این اتوبوسهای زرد قدیمی بدقواره که با شهر مدرن تورنتو همگون نیستند تا این اندازه مورد احترامند؟
اخیراً وزیر محترم آموزش و پرورش بیان کردند:
"یک سوم مدارس در معرض خطر آوار و فروریختگی قرار دارند.
با وجود این من مجری اعتباراتی هستم که به آموزش و پرورش داده میشود، علیرغم کمبود بودجه، تمام تلاش خود را برای کاهش مشکلات در این حوزه میکنیم.
در برنامه ششم توسعه سه میلیارد تومان از صندوق ذخیره ارزی برای بازسازی و نوسازی مدارس پیش بینی شده است اما صندوق ذخیره پولی ندارد که در اختیار آموزش و پرورش قرار دهد."
در همان جلسه وزیر محترم بیان فرمودند:
"تاکنون پیشرفتهای خوبی در رشد و رونق دانشگاه فرهنگیان صورت گرفته است به عنوان مثال 600 ردیف هیئت علمی برای سالجاری در اختیار گرفتهایم."
همچنین وی مهمترین برنامه آموزش و پرورش را از آغاز مهر سال 96 تاکنون اصلاح فضای تربیتی در مدارس عنوان کرد.
در مدتی که در تورنتو ساکن بودم یکی از علایقم بازدید از مدارس منطقه محل سکونتمان بود.
بدین ترتیب علاوه بر دو مدرسهای که فرزندانم در آن درس میخواندند به بهانههای مختلف همچون شرکت در کلاسهای توجیهی و یا آموزشی والدین که در مدارس مختلف منطقه برگزار میشد شرکت میکردم.
یکی از نکات مهمی که در این بازدیدها به چشم میآمد، فضای وسیع مدارس علیرغم گران بودن قیمت ملک در تورنتو بود.
در خیابانهای شهر، مدارس سازههای شاخصی داشتند ساختمانهای یک طبقه بزرگی که از ایمنی بالایی برخوردار بوده و با فضاهای بازی، زمین چمن فوتبال (به یاد داشته باشیم که فوتبال جزء چند ورزش اول پرطرفدار در این کشور نیست)، بسکتبال، والیبال و بعضاً همراه با زمین چمن فوتبال آمریکایی احاطه شدهاند.
لازم به ذکر است که تورنتو منطقهای با زمستانهای سرد و طولانی بوده و عملاً در حدود نیمی از سال، اولیای مدرسه برای حضور دانشآموزان در فضای باز محدودیتهایی قایل میشوند.
از طرف دیگر، با در نظر گرفتن تعطیلات تابستانی دو ماهه عملاً استفاده مفید از این همه فضا به حدود چهارماه در سال محدود میگردد.
همچنین تمامی این مدارس دارای سالن ورزشی مناسب برای والیبال، بسکتبال و . . . در داخل ساختمان و مناسب فصل سرما بودند.
علاوه بر این، مدارس دارای محوطه مخصوصی منفک از خیابانهای شهری برای پیاده و سوار کردن بچهها هستند.
اما چرا کاناداییها این گونهاند؟
"ایمنی اولویت اول ما است" این شعاری است که شما آن را به وفور در این شهر ملاحظه میکنید و من قبلا در یادداشت جداگانهای در این کانال به آن پرداختهام.
از طرف دیگر باید به یاد داشت که کودکان در این کشور همیشه دارای بالاترین اولویت در بین گروههای سنی مختلف بوده و مورد حمایتند.
علاوه بر اینها آموزش یکی از حوزههایی است که کاناداییها به آن عنایت ویژه دارند و به همین علت این کشور یکی از چند کشور اول دنیا از نظر سرانه اعتبارات آموزشی برای شهروندان خود است.
به عبارت دیگر، وقتی سه متغییر ایمنی، کودک و آموزش در یکجا جمع گردند بعید است که موضوع پراهمیتتر دیگری را در این کشور بتوان جایگزین آن کرد.
به نظر میرسد ما در اولویتبندی مسائل خود دچار مشکل شدهایم.
از جناب آقای وزیر باید پرسید در مدارسی که با خطر آوار و فروریختگی مواجهیم چگونه میتوان به کار تربیتی (به عنوان مهمترین برنامه جاری آن وزارتخانه) پرداخت؟
در جایی که یک سوم مدارس ما مشکل ایمنی دارند چگونه اعتبارات درخواستی برای بازسازی و نوسازی مدارس تنها سه میلیارد تومان است؟
(در صحت خبر نقل شده شک کردم و این خبر را از چندین سایت خبری متفاوت چک کردم اما عدد ذکر شده آقای وزیر در همگی آنها یکسان بود.)
اگر ما در تأمین اعتبارات فوق آنقدر دچار مشکل هستیم که باید متوسل به صندوق ذخیره ارزی شویم چگونه آن وزارت محترم توانسته نسبت به تأمین اعتبارات ششصد ردیف استخدامی هیئت علمی جدید اقدام نماید؟
(موضوع پرمناقشهای که آیا تربیت دانشجو جزء مأموریتهای این وزارتخانه بوده و یا آنکه این مهم باید به وزارت علوم سپرده شود.)
گفتگوی تلفنی چند ماه قبل با یکی از دوستان پزشک ایرانیام که سال گذشته به کانادا مهاجرت کرده را به یاد میآورم.
در حین عبور از کنار یکی از اتوبوسهای مدارس، راننده در یک اقدام غیر معمول برای وی بوق بلندی به نشانه اعتراض زده و او شدیدا رنجیده بود.
یکبار دیگر ضوابط رانندگی را مرور کردیم و به این نتیجه رسیدیم که در هنگام مواجهه با این خودروها باید بیشتر احتیاط کنیم.
راستی چرا کاناداییها این جوریاند؟
- ۹۷/۰۶/۱۳