چگونه میتوان ترامپ را مجبور به لغو تحریمها کرد؟ (3)
درسهایی از دیپلماسی کانادایی
فکر میکنید که جملات زیر را ترامپ در حین تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری در مورد کدامیک از معاهدات آمریکا گفته است؟
"اگر من انتخاب شوم یا آن را نقض خواهیم کرد یا مجدداً در مورد آن باید مذاکره کنیم ... این بدترین پیمان تجاری است که تاکنون ایالات متحده در آن مشارکت داشته است."
شاید بتوانم ادعا کنم که در مدت یکسالی که در کانادا بودم بیشترین خبری که خبرگزاریهای آن کشور به آن میپرداختند اخبار مربوط به (NorthAmericanFreeTradeAgreement) یا NAFTA بود.
نفتا (NAFTA) پیمانی است که 24 سال قبل بین سه کشور آمریکای شمالی یعنی کانادا، آمریکا و مکزیک منعقد شد.
مطابق این پیمان تمام محدودیتهای تجاری و سرمایهگذاری بین این سه کشور برداشته شده و هیچگونه تعرفهای بر صادرات و واردات فیمابین تعلق نخواهد گرفت.
هم اکنون NAFTA بزرگترین منطقه تجارت آزاد در دنیا را ایجاد کرده است.
از زمانی که این پیمان بین سه کشور امضا شد ادعاهایی در خصوص میزان منفعتی که هر کشور از آن میبرد مطرح شد.
جمهوریخواهان در سال 2015 و به جهت ایجاد رونق اقتصادی بیشتر در کشور، موضوع اضافه شدن شروط جدیدی به نفع آمریکا در NAFTA را در اهداف انتخاباتی خود قرار داده و مدعی شدند که این پیمان به نفع کانادا و مکزیک و به ضرر آمریکاییها بوده است.
بلافاصله پس از انتخاب ترامپ، مذاکره بر سر NAFTA در دستور کار دولت وی قرار گرفت. متعاقب آن سران کانادا و مکزیک تمایل خود را برای همکاری با دولت ترامپ اعلام کردند.
ترامپ در توئیتر خود نوشت:
"اگر ما پیمان منصفانهای را برای ایالات متحده پس از دههها سوء استفاده فراهم نکنیم کانادا کنار گذاشته خواهد شد.
کنگره نباید در این مذاکرات دخالت کند در غیر این صورت من به راحتی NAFTA را لغو میکنم و این تا آینده دور برای ما بهتر خواهد بود."
نزدیک به دو سال گذشته مذاکرات فشرده کماکان ادامه دارد.
اخیراً آمریکا اعلام کرد که تکلیف مذاکرات تا اول اکتبر (نهم مهرماه) باید مشخص شود اما کاناداییها که به دنبال تأمین منافع حداکثری شهروندان خود بوده و نگران عوارض اقتصادی این موضوع هستند پاسخ دادهاند که به زمان بیشتری نیاز دارند و اجازه ندادهاند که طرف آمریکایی از پیمان خارج شود.
چند روز قبل ترامپ گفت:
"ما از روند مذاکرات و شیوه مذاکرات کاناداییها بسیار ناراضی هستیم. ما نمایندگانشان را دوست نداریم."
در چند روز گذشته شاهد سقوط فاحش ارزش ریال در برابر دلار بودیم.
به یاد خاطرات خودم در مأموریت سه هفتهای به عراق در سال 2000 (1379 شمسی) و در اوج تحریمها علیه آن کشور افتادم.
با توجه به آنکه در یادداشتهای شماره یک و دوی این سری با عنوان "چگونه میتوان ترامپ را مجبور به لغو تحریمها کرد؟" به این موضوع پرداختهام از ذکر موارد قبلی اجتناب میکنم.
وقتی به همراه پنج نفر از همکاران پزشک وارد خاک عراق شدیم هر نفر مبلغی کمتر از هشتاد هزار تومان برای تبدیل به پول عراقی پرداخت کردیم.
در کمال تعجب در ازای آن مبلغ به هرکدام از ما یک گونی 250 دیناری (بالاترین واحد اسکناس عراق در آن زمان) تحویل دادند.
تحریمهای عراق در سال 1990 (4 روز پس از اشغال کویت توسط صدام) آغاز شدند تا سال 2003 که حکومت وی ساقط شد شدت گرفته و بخشی از آن هنوز بنابه دلایل مختلف از جمله پرداخت غرامت به کویت ادامه دارد.
یادداشت شماره یک و دوی این سری را برای یکی از مسئولان طراز اول وزارت بهداشت فرستادم.
از این که این دوست عزیز سی و چند ساله، وقت گذاشته و نامهای مشفقانه برای اینجانب ارسال کردهاند خوشحال و از ایشان بسیار سپاسگزارم.
مرقوم فرمودهاند:
"این که کشور با شرایط مذکور مواجه خواهد شد یا نه؟ مورد تحلیل و بحث مستمر است."
در جای دیگر اشاره کردهاند:
(دوستان) این گونه اقدامات (اشاره به یادداشتهای اینجانب) را موجب تشدید بحران با افزایش نگرانیهای مردم میدانند."
به نظر میرسد بعضی از مسئولین ما چه در حوزه سلامت و چه در سطح دیپلماتیک اشراف کافی بر شرایط داخلی و خارجی ندارند.
نمیدانم دیگر ما منتظر چه مصایبی هستیم فقط این را میدانم که باید حداکثر تلاشمان را بکنیم تا در پنجم نوامبر (14 آبان) مرحله نهایی تحریمها به اجرا در نیاید.
به یاد داشته باشیم که تحریمها به سرعت به جریان میافتند اما اگر حتی پس از وضع آنها موفق به لغوشان بشویم عوارضشان با تاخیر بسیار زیادی از بین خواهند رفت.
پیشنهاد میکنم یادداشت شماره یک و دو این بحث را نیز مطالعه کنید.