هشت خطای مهلک ستاد ملی مقابله با کرونا در دولت دوازدهم
در واپسین روزهای کاری دولت دوازدهم و ستاد ملی مقابله با کرونا هستیم. گرچه در این مدت زحمات ارزشمندی توسط مجموعه فوق کشیده شده، نقد کارنامه آنها می تواند چراغ روشنگری برای تیم مدیریتی جدید باشد.
معتقدم حداقل در هشت مورد زیر، آنها اشتباهات فاحشی را مرتکب شدند:
1- نداشتن برنامه راهبردی: کنترل بحرانی به ابعاد پاندمی کرونا نیاز به تدوین سندی ملی دارد. در چنین سندی، راهبردها و اهداف تعیین شده و سپس با تحلیل عوامل داخلی (نقاط قوت و ضعف) و عوامل خارجی (فرصت ها و تهدیدها)، برنامه های عملیاتی تدوین می گردند. همچنین لازم است تا به صورت ادواری این سند بازبینی شده، مواردی همچون نکات زیر بهروزرسانی شوند:
تحلیل وضعیت فعلی و پیش بینی روند آتی اپیدمی، ارزشیابی راهبرد ها و برنامه های عملیاتی قبلی، استفاده از تجارب موفق سایر کشورها، سناریوهای محتمل پیش رو، ارائه راهکارهای جدید و …
2- حلقه تنگ مشاوران: کرونا تمام ارکان جامعه را تحت تاثیر قرار داده و استفاده از ظرفیتهای کارشناسی سایر حوزه های ذی ربط در ستاد ملی و کمیته های فرعی آن اجتناب ناپذیر است. نباید این پاندمی را فقط یک معضل بهداشتی تلقی کرد بلکه ضروری است تا از پتانسیل عظیم سایر سازمانها، دپارتمانهای دانشگاهی، مراکز پژوهشی، انجمنهای علمی، بازنشستگان، ایرانیان خارج از کشور و … که در چنین مواقعی با جان و دل کمک می کنند استفاده نمود.
3- عدم حمایت از اقشار و مشاغل آسیب پذیر: عوامل عفونی دموکرات نیستند که با فقیر و غنی یکسان برخورد کنند بلکه آنها آسیب بیشتری را (چه از نظر میزان ابتلا و چه از نظر میرایی) به مستمندان وارد میآورند. همچنین کسب و کارهای زیادی هستند که به اقتضای حرفه ای دچار محدودیتهایی می شوند. پس تا زمانی که به این گروه ها توجه ویژهای نشود بیشترین لطمه را خواهند خورد.
4- تعلل در تامین واکسن: در زمانی که در رقابتی بی سابقه کشورهای مختلف سرگرم چانه زنی با غولهای داروسازی دنیا بودند تا انبارهای خود را از انبوهی از واکسنهای مختلف پر کنند اشتغال مسئولین با مباحثی همچون عدم نیاز به واکسن خارجی و خودکفایی در تولید واکسن، قصد شرکتهای داروسازی خارجی در آزمایش محصولات خود بر ایرانیان و در نتیجه عدم مشارکت در برنامه های پژوهشی بین المللی، ممنوعیت ورود واکسنهای آمریکایی و انگلیسی و اعتماد بیش از اندازه به شرکتهای روسی، چینی و هندی و… فرصتهای پیش رو را یکی پس از دیگری از بین بردند.
5- عدم استفاده از اقتدار حکومتی: بدون تردید ایجاد هر گونه محدودیت جهت اعمال مقررات بهداشتی با منافع برخی از مردم در تزاحم می باشد. در چنین مواقعی فقط یک حکومت مقتدر می تواند قاطعانه از مصلحت عمومی دفاع نماید، حال آنکه ستاد نشان داد که وظیفه خود را تنها مکتوب کردن و ابلاغ محدودیتها می داند. مقررات منع آمد و شد (Lockdown) در شهرها، جلوگیری از مسافرتها، ممنوعیت هر گونه تجمعات، جریمه خاطیان و … ضوابطی بودند که هر کدام می توانستند اپیدمی را به خاک بکشند اما مردم فهمیدند که حکومت بنای اجرایی کردن آنها را ندارد.
6- عدم ردیابی و قرنطینه افراد دارای تماس با موارد بیماری: می دانیم که حدود ۸۰% از اشخاص آلوده، بدون علامت و یا دارای علائم خفیف بوده و در حالیکه خطرآفرین و از سر منشأهای اصلی اپیدمی هستند می توانند به زندگی روزمره خود ادامه دهند. از آنجا که برای کنترل همه گیری های عفونی نیاز به قطع چرخه انتقال عفونت داریم این امر تنها با شناسایی افراد مواجهه یافته با بیماران و پیگیری آنها امکان پذیر است.
7- کوتاهی در انجام تستهای آزمایشگاهی: در حالیکه دبیرکل سازمان جهانی بهداشت صراحتا از ابتدای پاندمی به جهانیان اعلام کرد که: "پیام کلیدی ما (برای کنترل بیماری) تست، تست، تست است" تا این تاریخ تسهیلات لازم برای مردم فراهم نشده تا هر کسی که نگران ابتلای خود می باشد به راحتی، در اسرع وقت و رایگان امکان انجام آن را داشته باشد.
8- ناتوانی در جلب مشارکت مردمی در تبعیت از ضوابط بهداشتی: در حقیقت مردم به خوبی از عجز حکومت در کنترل بیماری با خبر شدند و با مشاهده عدم شفافیت دولتمردان، برخی به این نتیجه رسیدند که سلامت آنها برای حاکمیت ارزشی نداشته و بی پناه هستند و مجبور شدند بدون اعتنا به مقررات بهداشت عمومی، تنها به فکر خود و خانواده خود باشند و بدین ترتیب همبستگی مردمی که یکی از ارکان کنترل این گونه بحرانهاست به شدت کاهش یافت.
موارد فوق اهم مطالبی بود که توجه به آنها می توانست در کنترل همه گیری در کشور نقش به سزایی داشته باشد. از آنجا که سعی داشتم تا موارد را به اختصار بیان نمایم از عموم علاقه مندان دعوت می کنم تا به مشروح مباحث فوق که در طی یادداشت های قبلی ام در این کانال تلگرامی بیان کرده ام مراجعه نمایند.
- ۰۰/۰۴/۲۶