حقایق آثار شوم تحریم ها بر نظام سلامت را به مردم و مسئولین بگوئیم
ایمیل شخصی و غیر اداری دکتر ظریف را پیدا کرده بودم. برایش نوشتم که این بار دومی است که برای شما نامه می نویسم دفعه قبل نامه من به انضمام مستندات مربوطه را ارجاع کرده بودید اما نتیجه ای نداشته است. از طرف ریاست سازمان نظام پزشکی مسائل مهمی را باید با آن وزارتخانه در میان بگذارم. مجدداً نامه را ارجاع کرد و برای من هم دوستانه نوشت که اگر این بار پاسخی نگرفتید به من اطلاع دهید.
اخیرا وزیر بهداشت در نشستی با حضور تعدادی از مدیران کل وزارت امور خارجه گفت:
"نظام سلامت در جمهوری اسلامی از قوت و قدرت فوق العاده ای برخوردار است."
با توجه به نزدیکی به دور احتمالا نهایی مذاکرات برجام و شرایط شکننده آن به دلیل ترکیب تیم تندروی مذاکره کننده جدید ایرانی، ذکر خاطراتی حداقل جهت ثبت و عبرت تاریخ مفید فایده است.
سال 1397 بود. پیش از این ایمیل ها دوبار با امضای ریاست سازمان نظام پزشکی با یکی از معاونتهای وزارت امور خارجه مکاتبه کرده و درخواست جلسه کرده بودیم اما آنها بیپاسخ مانده بودند. چند ماهی از دست رفته بود. اما این ایمیل آخر جواب داد. فردا یا پس فردای آن بود که با من تماس گرفتند و جلسه با یکی از مدیرکل های وزارت فوق در یکی از کاخهای مجلل و تاریخی باغ ملی برگزار شد.
اتاق های مدیرکل با سقف هایی مرتفع، بسیار باشکوه و اغواگر بودند. در اتاق مسئول دفتر و در زمان انتظار برای ورود به جلسه، نقشه دیواری بسیار بزرگی جلب توجه می کرد. با کمال تعجب نقشه، چپ و راست نصب شده بود یعنی قاره آمریکا در سمت راست و سایر قاره ها در سمت چپ بودند به همکارم گفتم مشکل اصلی ما دقیقا همین، یعنی نوع جهان بینی مسئولین ماست.
مذاکرات با گشاده رویی آقای مدیر کل آغاز شد. برای ایشان با استدلالات گوناگون و ارائه مثال ها و شواهد مختلف شرح دادیم که نظام سلامت تحت فشار تحریم ها رو به فروپاشی است. پیش از این وزیر اسبق بهداشت حرفهای متفاوتی زده بود از جمله آنکه:
"در قرن بیست و یکم با کمک کشورهای همسایه، تحریم معنی نخواهد داشت."
گفتم اینها شعار است به این حرفها گوش ندهید. مدیر کل محترمانه گزارشی از اقدامات حقوقی بین المللی را ارائه کرد و گفت نگران نباشید ما دست برنده را داریم و خسارت تمام این موارد را از دولت آمریکا خواهیم گرفت.
یکدفعه قاطی کردم. یادم نیست دقیقا چه گفتم فقط قطاری از جملات بود که تحویل ایشان می دادم گفتم امروز بیماران ما در حال مرگند به فرض که در آینده توانستید این غرامتها را بگیرید جواب این جان های از دست رفته و این بیماری های برتن نشسته چه خواهد شد؟
در آن جلسه غیر از من و همکارم و جناب مدیرکل، کارشناسی از وزارت خارجه نیز حضور داشت که در تمام مدت جلسه فقط مشغول نت برداری از صحبتها بود. چند روز بعد کارشناس با من تماس گرفت و خواست تا همان روز به دفترم بیاید. خوشحال بودم. آیا مذاکرات ما به نتیجه رسیده بودند؟ طولی نکشید که این امیدها نقش برآب شدند. موضوع جلسه چه بود؟ پیشنهاد همکاری در حوزه توریسم پزشکی در شرکت خصوصی آقای کارشناس و دوستان (!).
شوکه شدم. گویی صدای خرد شدن استخوان های سیستم را میشنیدم. دستگاهی که کارشناسش به جای پیگیری استیفای منافع ملی، در خوشبینانهترین حالت دغدغه نان شب دارد چه فرجامی خواهد داشت؟
در هفتههای بعدی با پیگیریهای مجدد، دو جلسه دیگر با مسئولین مختلف برگزار شد که همگی بی نتیجه بودند. آنچه که آنها میگفتند و یا انکه صراحتاً نمی گفتند اما از محتوای حرف هایشان برداشت می شد حاکی از نا باوری، بهت و تردید بود. آنها حرف های ما را نمیفهمیدند.
سال بعد وزیر جدید بهداشت در مورد تحریمها گفت:
"خوشبختانه تا این لحظه کمبود جدی نداریم و با برنامهریزیهای انجام شده تا پایان سال چیزی به نام کمبود داروهای اساسی و کسری تجهیزات پزشکی نخواهیم داشت."
اسفند همان سال بود که کرونا در کشور بیداد کرد. برآورد ابعاد فاجعه به علت نبود آمادگی در سیستم بهداشت امکان پذیر نیست فقط می دانیم که عفونت با سرعتی غیر قابل تصور در کشور پخش شد و ایران در همان روزهای اول پاندمی به یکی از کانونهای اصلی آلودگی در دنیا تبدیل شد. تنها در همان ماه، بیست و چند نفر از پزشکان متعهد کشورمان جان خود را از دست دادند. دلیل مرگ تعدادی از آنها کمبود وسایل ساده محافظت شخصی در هنگام درمان بیماران بود.
تاریخ ما را قضاوت خواهد کرد. انتظار می رود تا نخبگان نظام سلامت با شجاعت و بدون هر گونه مصلحت اندیشی به روشنگری در مورد تاثیر هولناک تحریمها و عواقب تداوم آن بپردازند.
- ۰۰/۰۸/۲۸