تولید علم در ایران: مرجعیت علمی یا توهم دانایی
همگی شنیدهایم که هندوها گاو را حیوانی مقدس دانسته، در منازل، معابد و همچنین میادین شهرها مجسمه آن را نصب کرده و خوردن گوشت و استفاده از پوستش را ممنوع میدانند.
گاوها در خیابان به طور آزادانه در حرکتند، سبزیها و میوههای مغازهها را میخورند و ترافیک و راهبندان شدید ایجاد میکنند.
اما ارتباط گاو مقدس هندوها با موضوع این یادداشت چیست؟
چند روز پیش بود که معاون محترم پژوهشی وزارت بهداشت با استناد به تعداد مقالات علمی پژوهشی منتشر شده در کشور خبر از آن داد که در حال حاضر ایران در مرجعیت علمی و تولید علم دارای رتبه شانزدهم جهان و نخست منطقه می باشد.
پیش از این نیز دولتمردان ما دراین خصوص به کرات اظهارنظرهای مشابهی ارایه کرده و حتی این رتبه بندی را به شاخه های مختلف علوم تعمیم داده و مثلاً اعلام کردهاند که ما در فلان حوزه رتبه سوم یا هفتم و … دنیا را داریم.
در یادداشتهای قبلی در این وبلاگ در چند نوبت به موضوع تولید علم پرداخته ام که در اینجا سعی می کنم آنها را جمع بندی کنم.
اما تولید علم چیست؟
دکتر رضا منصوری فیزیکدان برجسته کشورمان مینویسد:
"تولید علم واژه و مفهومی است که ما ایرانیان و فارسی زبان ابداع کردهایم و برای آن واژهی معادل انگلیسی science production را ساختهایم. این برای من کاملاً واضح بود چون میدانستم این ترکیب با ماهیت علم مدرن سازگار نیست. علم مدرن فرایندی است که در جریان آن دانش و معرفت تولید میشود. به همین دلیل "تولید علم" ترکیبی است بیمعنی؛ مثل این است که ما در ایران از «تولید صنعت» صحبت بکنیم. بله ما محصولات صنعتی تولید میکنیم اما تولید «صنعت» نداریم! … ما ایرانیان که هنوز در ابتدای راه درک علم نوین هستیم از این که توانستهایم مفهوم تولید علم را بسازیم خوشنودیم. چون رواج این مفهوم هم به سیاستمداران کمک میکند مردم را گول بزنند چون حمایت واقعی از علم را زیر پا گذاشتهاند، و هم مردم ما دلشان خوش است که ما پیشرفت علمی کردهایم، و همکاران علمی راحتتر «دانشمند پایگاههای علمی» میشوند، و هم بخش خصوصی درآمدهای چربی از تولید مقاله و پایاننامه به دست میآورد. ظاهراً همه راضیاند، دانشمند پایگاهی، سیاستمدار، و مردم! پس چه باک؟ اما واقعیت این است که این مفهوم تولید علم مخدری شده است که دیر یا زود توان تفکر را از جامعهی دانشگاهی ما میگیرد و فاجعهای اجتماعی به بار خواهد آورد."
علاوه بر این استدلال، فرض کنیم که علم را به آنچه که بشر از حس و تجربه به دست میآورد محدود کرده (Science) و آنگاه تولید علم را معادل تعداد مقالات علمی پژوهشی در این حوزه بگیریم آنگاه موارد زیر در این پیشرفت چه جایگاهی را به خود اختصاص می دهند ؟
آموزش در مدارس و دانشگاه ها، انواع تکنولوژی های سخت افزاری و نرم افزاری ، اختراعات و اکتشافات (Patents)، تالیف و ترجمه کتاب و …
اما چگونه می توان سهم هر کشور در توسعه علمی بشری را محاسبه کرد؟
برای این موضوع تاکنون شاخصهای مختلفی ابداع شده که هر کدام محاسن و معایبی دارند و شاید یکی از بهترین آنها شاخص دانش جهانی (Global Knowledge Index) باشد.
این شاخص که خود از 155 نشانگر جزئیتر تشکیل شده توسط برنامه توسعه سازمان ملل ارایه گردیده و عمدتاً وضعیت علمی مردم هر کشور را حول هفت محور زیر بررسی میکند:
آموزش و پرورش، تحصیلات دانشگاهی، آموزش فنی و حرفهای، تحقیق و توسعه و نوآوری، اطلاعات و تکنولوژی، اقتصاد و فضای عمومی تسهیل کننده علمی.
جالب توجه است که بررسی کیفی مقالات علمی پژوهشی چاپ شده در هر کشور (و آن هم نه تعداد خام مقالات که برای تولید علم، مورد استناد مسئولین قرار می گیرد)، فقط چند نشانگر از مجموعه این همه را شامل می شود.
بدین ترتیب رتبه ایران در حال حاضر 104 از میان 154 کشور بوده و در منطقه نیز از جایگاه مناسبی برخوردار نمی باشد.
جان کلام آنکه با محدود کردن موضوع تولید علم به چاپ مقالات علمی پژوهشی، درباره معنای مرجعیت علمی، به اشتباه افتادهایم.
تولید علم واژه ای جعلی و بی معنی است که در کشور ما با ایجاد توهم و غرور کاذب ملی موجب انحراف افکار عمومی و اذهان دانشگاهیان از وسعت میزان عقب ماندگی ما از قافله توسعه بشری شده است.
بدین خاطر از نخبگان فکری جامعه انتظار می رود تا سکوت نکرده و به روشنگری در خصوص عواقب وخیم این موضوع بپردازند.
آیا شما شباهتی بین تولید علم در ایران و گاو مقدس هندوها نمیبینید؟
- ۰۰/۱۱/۲۷